موسسه مطالعات سیاسی ایتالیا در یادداشت خود بهقلم «کرنلیوس ادبار» نوشت: دستکم سه موضوع بر سر راه یک مصالحه مجدد قرار دارد که برنامه هستهای غیرنظامی ایران را در ازای لغو تحریمهای بینالمللی به شدت محدود میکند.
اولین مورد آن، عدم تمایل آشکار واشنگتن به پیام دادن به دیگر امضاکنندگان این توافق مبنی بر این که این کشور قصد دارد تا به این توافق احترام بگذارد، است.
دوم: پیشرفت هستهای ایران، به ویژه در زمینه ذخیره اورانیوم غنیشده و همچنین تحقیق و توسعه سانتریفیوژها است.
و در نهایت، تغییرات اساسی ژئوپلیتیک منطقه به دلیل رقابت شدید چین و آمریکا، با دخالت روسیه، همکاری در موضوع هستهای را به طور فزایندهای دشوار کرده است.
دولت آمریکا جزئیات کمی در مورد توافق «طولانیتر و قویتر» ارائه کرده است. در عین حال، ایران خواستار نوعی تضمین است که واشنگتن بار دیگر از توافق بینالمللی مورد تایید شورای امنیت سازمان ملل خارج نمیشود.
در حال حاضر، رویارویی هستهای به آن سوی خلیج فارس گسترش یافته است و با رقابت طولانی مدت بر سر تسلط منطقهای ترکیب شده است. امارات اکنون اولین رآکتور هستهای جهان عرب را اداره میکند و سه رآکتور دیگر در چند سال آینده به صورت آنلاین راهاندازی میشود، در حالی که عربستان امیدوار است اگر تهران به بمب هستهای برسد، برنامه هستهای را بدون محدودیتهای منع اشاعه اجرا کند.
در نتیجه، برخی از کشورهای خلیج فارس شروع به دنبال کردن یک نوع استراتژی دوگانه کردهاند، از جمله همکاری با اسرائیل (رژیم صهیونیستی) از طریق توافقنامه آبراهام و در عین حال گغتگو با ایران برای کاهش تنشها.
به سختی میتوان دید که قدرتهای جهانی مانند سالهای 2013 تا 2015 بر سر میز مذاکرات هستهای متحد شوند.
توجه به اینکه بازگشت ساده به توافق اولیه به طور فزایندهای بحث برانگیز است، یک توافق موقت به عنوان یک نقطه عطف تلقی میشود. به جای لغو تحریمها، آمریکا و سایر کشورها مانند بریتانیا میتوانند داراییهای ایران را در ازای پایان دادن به غنیسازی اورانیوم بالای 4 درصد و توقف نصب سانتریفیوژهای پیشرفته، آزاد کنند.