به گزارش دیپلماسی پلاس، عربستان سعودی و امارات متحده عربی به عنوان دو همپیمان بزرگ در منطقه از گذشته رابطه متعادلی با یکدیگر داشته و به شکل مشترک و البته با رعایت سلسله مراتب در پروندههای مختلف منطقه ورود میکردند. مهمترین پرونده مشترک دو طرف در این میان، جنگ یمن بود که به سرکردگی ابوظبی و ریاض تحت هدایت مستقیم آمریکا آغاز و به دنبال آن منشاء بروز و تشدید اختلافات میان عربستان و امارات شد. اما این روزها اختلافات دو طرف با بروز مسائل مختلف برجسته تر شده است.
جرقه اختلافات ریاض و ابوظبی
همانطور که گفته شد پرونده جنگ یمن نخستین جرقه اختلافات علنی میان ریاض و ابوظبی بود که از اواسط 2019 و همزمان با اعلام عقب نشینی (هرچند ظاهری) امارات از یمن آغاز شد و تا امروز در قالب جنگ نیابتی میان مزدوران سعودی وابسته به «عبد ربه منصور هادی» رئیس جمهور فراری یمن و نیروهای شورای انتقالی جنوب تحت حمایت امارات ادامه دارد.
خشم عربستان از امارات در یمن
گذشته از درگیریهای روزانه مزدوران سعودی و اماراتی در جنوب یمن که به مرز جنگ نظامی رسیده، عربستان اکنون خود را بزرگترین بازنده جنگ یمن میبیند؛ چرا که بسیار بیشتر از سایر متحدان خود بهای ورود به باتلاق یمن را پرداخته و علی رغم هزینههای مادی و سیاسی فراوان مجبور است دیر یا زود بدون کسب هیچ دستاوری پایان جنگ را اعلام کند.
از طرف دیگر عربستان میبیند که امارات با اعلام عقب نشینی از جنگ یمن به راحتی بر مواضع راهبردی جنوب این کشور مسلط شده و در عین حال مناطق استراتژیک امارات همچون ابوظبی و دبی تا این لحظه از موشکهای انصارالله در امان مانده است. این درحالی است که تاسیسات حیاتی سعودی همچون فرودگاهها و شرکت آرامکو و پایگاههای نظامی همواره مورد هدف موشکها و پهپادهای یمنی بوده و این موشکها تا عمق ریاض نیز رسیدهاند. بنابراین سعودیها در جبهه داخلی خود نیز احساس امنیت ندارند.
دور تازه اختلافات ریاض و ابوظبی از کجا آغاز شد؟
بعد از آن تصمیم امارات برای استقلال از عربستان در سیاستهای نفتی و هجمه دو کشور ضد یکدیگر در اوپک نماد تازهای از اختلاف راهبردی میان ریاض و ابوظبی بود. بسیاری از ناظران معتقدند که شاید عربستان و امارات میتوانستند با میانجیگری کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس تا حدودی روی این اختلافات سرپوش بگذارند اما تحرکاتی که به تدریج از جانب دو طرف دیده شد راه را برای هرگونه مسیر مسالمت آمیز بست.
طی چند ماه گذشته عربستان سعودی از انتقال ستاد مرکزی و دفاتر نمایندگی تقریبا تمام بیست و شش شرکت بزرگ خارجی واقع در امارات به داخل مرزهای خود خبر داد و بدین ترتیب ضربه شدیدی به اقتصاد امارات وارد کرد. مقامات پادشاهی عربستان همچنین اصلاحاتی را در قوانین واردات از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به تصویب رساندند. بر اساس اصلاحات صورت گرفته، عربستان شرط معافیت از عوارض گمرکی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس برای کالاهایی که توسط شرکتهایی با کم تر از بیست و پنج درصد نیروی کار محلی تولید میشدند را حذف کرد. این تصمیم اقتصاد امارات متحده عربی را تحت تاثیر قرار داد، چرا که حدود هشتاد و پنج درصد از کارگران بخش تولید شهروندان خارجی هستند.
افشای نامه نگاری های یوسف العتیبه، سفیر امارات در واشنگتن، در سال 2017 نشان میدهد که امارات تصمیم گرفته است تا جایگاه عربستان را به عنوان رهبر جهان عرب و اسلام «جابجا» کند و خود جای آن را بگیرد. به عبارت دیگر، این درگیری بین عربستان و امارات که در ابتدا چندان قابل توجه نبود، در حال افزایش است و اختلاف بر سر مسائلی همچون نفت و رقابت اقتصادی تنها نوک کوه یخ است، زیرا اختلافات عمیق و بسیار بزرگ تری بین ریاض و ابوظبی وجود دارد.
چرخش ناگهانی سیاست خارجی امارات جدا از عربستان
در چنین شرایطی، در دوره اخیر شاهد چرخش قابل توجه رویکرد امارات در قبال پروندههای خارجی هستیم. شاید بتوان گفت از زمان تصمیم ناگهانی عربستان برای آشتی با قطر و بهبود روابط با ترکیه بدون هماهنگی با امارات و همچنین تغییر دولت در آمریکا، ابوظبی تصمیم به ایجاد یک تحول اساسی در سیاست خارجی خود گرفت.
امارات به این منظور تلاش کرد تا در وهله نخست روابط مناسبی با قطر برقرار کرده و در این مسیر از عربستان عقب نماند. ابوظبی همچنین درحالی که پیش از این با پیروی از ریاض روابط خود را با آنکارا قطع کرده بود اقدام به احیای این روابط کرد و در این مسیر تا جایی پیش رفت که تصمیم گرفته برای حل بحران اقتصادی ترکیه نقش آفرینی کند.
بازتاب این امر را میتوان در سفر اخیر «محمد بن زاید» ولیعهد ابوظبی به آنکارا و وعده تاسیس صندوق سرمایه گذاری 10 میلیارد دلاری در ترکیه دید. علاوه بر آن درحالی که عربستان بعد از شکست سیاستهای خود در قبال نظام سوریه و محاسبات اشتباهی که در حمایت از تروریسم برای جنگ ضد این کشور داشت، سال گذشته تلویحا تمایل خود را برای از سرگیری روابط با دمشق اعلام کرد؛ اما رقیب سنتی ریاض یعنی ابوظبی در این مسیر نیز از سعودیها پیشی گرفته و به عنوان نخستین کشور عربی در حوزه خلیج فارس خواستار بازگشت سوریه به اتحادیه عرب شد.
امارات که به اندازه عربستان در بحران سوریه نقش نداشت اما با پیروی از سیاستهای این کشور و آمریکا روابط دیپلماتیک خود را با دمشق قطع کرده بود، در دوره اخیر با اتخاذ سیاستی متفاوت در قبال دولت سوریه در صدد افزایش همکاری با این کشور در سطوح مختلف است. تماس تلفنی «محمد بن زاید» ولیعهد ابوظبی با «بشار اسد» رئیس جمهوری سوریه و سفر «عبدالله بن زاید» وزیرخارجه امارات به دمشق بعد از 10 سال به عنوان یک مقام رسمی اماراتی در راستای همین تلاشهای ابوظبی برای همگرایی با دمشق است.
ابوظبی و ریاض در مسیر واگرایی؟
طی هفته جاری نیز خبر سفر شیخ «طحنون بن زاید» مشاور امنیت ملی امارات به تهران بازتاب زیادی در رسانهها داشت. «انور قرقاش» مشاور سیاسی رئیس امارات متحده عربی درباره اهداف سفر طحنون بن زاید به ایران، با انتشار توییتی اعلام کرد: سفر شیخ طحنون بن زاید به تهران در راستای تلاشهای امارات متحده عربی با هدف تقویت پلهای ارتباطی و همکاری در منطقه و حفظ منافع ملی انجام شده است.
بسیاری از کارشناسان براین باورند که شکست محاسبات کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی درباره مذاکرات وین، ناکامی سیاستهای خصمانه ضد محور ایرانی و افزایش روزافزون قدرت جمهوری اسلامی ایران در منطقه، کشوری مانند امارات را واداشته تا دست کم به خاطر موقعیت ژئوپلتیکی خود به دنبال روابط خوب با تهران باشد.
ایران نیز با تکیه بر اصل «حسن همجواری» با کشورهای همسایه از هرنوع روابط مسالمت آمیز و مثبت و سازنده استقبال کرده است. بنابراین به نظر میرسد که دو طرف دست کم در زمینه همکاریهای اقتصادی و تجاری به نتایج مثبتی برسند.
اما در عرصه داخلی لبنان نیز به نظر میرسد امارات تصمیم گرفته تا راه خود را از عربستان جدا کند. عربستان سعودی که به بهانه انتشار اظهارات «جورج قرداحی» وزیر رسانه سابق لبنان درباره انتقاد از جنگ یمن کمپین خصمانه خود ضد لبنان را تشدید و آن را از همه طرف تحریم و محاصره کرده است، تلاش زیادی برای تاثیرگذاری بر روند و نتیجه انتخابات پارلمانی لبنان میکند.
جنایت منطقه الطیونه بیروت توسط حزب «سمیر جعجع» و تحت نظارت و هدایت مستقیم عربستان که ده ها کشته و زخمی برجای گذاشت ضمن همین اقدامات ریاض برای تاثیرگذاری بر نتیجه انتخابات پارلمانی لبنان و کشاندن حزب الله به جنگ داخلی بود.
عربستان سعودی در کنار آمریکا و کشورهای اروپایی در صدد ایجاد یک ائتلاف متشکل از همه مخالفان حزب الله برای ضربه زدن به این جنبش و نمایندگان آن در انتخابات است. این درحالی است که طبق اخبار فاش شده، امارات اعلام کرده که قصد هیچگونه مداخله در انتخابات پارلمانی لبنان را ندارد و همچنین تمایل خود را برای گفتگوی مستقیم با مسئولان حزب الله در صورت امکان، ابراز کرده است.
ناظران بر این باورند درحالی که عربستان به دنبال پیامدهای شکست در یمن و همچنین بی توجهی «جو بایدن» رئیس جمهوری ایالات متحده به «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی و تزلزل جایگاه منطقهای ریاض بعد از محاسبات اشتباه آن در پرونده های مختلف، در مسیر انزوا حرکت میکند، امارات فرصت را برای موفقیت در رقابت با عربستان غنیمت شمرده و درصدد افزایش ائتلافهای منطقهای خود است.
البته همزمان با سفر مشاور امنیت ملی امارات به تهران، محمد بن سلمان نیز تور خود برای سفر به کشورهای حوزه خلیج فارس را آغاز کرده است. قابل توجه است که ولیعهد سعودی، عمان را به عنوان اولین ایستگاه سفر خود انتخاب کرده و امارات را در اولویتهای بعدی قرار داد؛ درحالی که این کشور مهمترین متحد ریاض در میان کشورهای عربی بود.
درست است که امارات و عربستان تلاش میکنند در حرف و ظاهر اختلافات با یکدیگر را پوشیده نگه دارد اما واقعیت روی زمین موید آن است که ائتلاف میان دو طرف دست کم از 2 سال گذشته تاکنون از روند همگرایی خارج شده و در مسیر واگرایی قرار گرفته است.