به گزارش خبرآنلاین، مارک گالوتی، استاد مناسبات بین الملل و متخصص مسائل امنیتی روسیه در مقاله ای برای نشریه اسپکتیتور نوشت: آیا حمله متقابل اوکراین از قبل آغاز شده است؟ در پایان ماه گذشته، الکسی رزنیکوف، وزیر دفاع، وعده داد که «به محض اینکه اراده خدا، شرایط جوی و تصمیم فرماندهان وجود داشته باشد، آن را انجام خواهیم داد». در چند هفته گذشته، آنچه ارتش آن را شکل دادن به عملیات، آماده کردن زمینه برای نبرد، با حملات به انبارهای سوخت و تسلیحات روسیه و مراکز فرماندهی توصیف می کند، افزایش یافته است. تهاجم این هفته یگانهای مخالف روسیه به منطقه بلگورود نیز میتواند تلاشی برای منحرف کردن حواس مسکو و متفرق کردن نیروهایش به دور از خطوط احتمالی حمله باشد.
مسلماً بزرگترین تهدید بالقوه اوکراین نه از نیروهای مسلح کرملین که عملکرد ضعیفی دارند، بلکه ناشی از هرگونه تضعیف وحدت و اراده غرب برای حمایت از جنگ است. کی یف به طور همزمان در حال مبارزه با یک کارزار نظامی علیه مسکو و یک کارزار سیاسی در غرب است تاکنون “فرسودگی اوکراین” به یک مساله جدی تبدیل نشده است، اما وعده هفته گذشته رهبران G۷ مبنی بر ادامه حمایت “تا زمانی که لازم باشد” اساسا لفاظی بود. کی یف توهمات کمی دارد اما این موضوع می تواند به سرعت تغییر کند، به ویژه با انتخابات ریاست جمهوری سال آینده آمریکا که چشم انداز بازگشت دونالد ترامپ را مطرح می کند، مردی که پیش از این از پیوستن به مراسم تایید حمایت از اوکراین خودداری کرده است.
این به این معنی است که کی یف نمی تواند از عهده بازی امن برآید. پس از حمله زمستانی ناموفق و نادرست روسیه، که فرصت خود را برای تحکیم نیروهایش از دست داد، اوکراین در موقعیت نسبتا قوی قرار دارد. با این حال، ضروری است که مقامات ایالات متحده چه اقداماتی را در حمایت از هم پیمانان غربی انجام داده اند. بنابراین هدف دستیابی به برخی اهداف ملموس و قدرتمند از نظر سیاسی خواهد بود که بر حسب دستاوردهای سرزمینی سنجیده می شود. هدف واقعی اوکراین این است که نیروهای روسی را از طریق درهم شکستن خطوط تدارکات و فرماندهی، شکستن روحیه آنها و وادار کردن آنها به موقعیت هایی که آشکارا غیرقابل دفاع هستند، در برابر مقاومت ناتوان نشان دهد.
با این حال، پیشرفت در میدان نه تنها برای مردم اوکراین، بلکه برای ولادیمیر پوتین و غرب، معیاری حیاتی خواهد بود. بخشی از دلایلی که اعضای ناتو تصمیم گرفتند حمایت خود را در سال جاری افزایش دهند، این امیدواری بود که پیروزی قانعکنندهتر اوکراین در میدان نبرد، پوتین را شوکه کند تا در مورد تهاجم خود تجدید نظر کند. این ممکن است غیرقابل تحقق و خوشبینانه باشد، اما کی یف باید به حامیان غربی و بدبینان ثابت کند که ابتکار عمل را حفظ کرده است؛ یعنی پیروزی ممکن است و این که جنگ برای همیشه ادامه نخواهد داشت.
اوکراینی ها ۹ تیپ جدید آموزش دیده و مجهز از سوی غرب و همچنین دست کم سه تیپ دیگر از خود تشکیل داده اند. با اضافه شدن به ذخایر موجود، این بدان معناست که آنها ممکن است تا ۲۰ تیپ یا ۱۰۰هزار سرباز داشته باشند تا در جنگ به کار گرفته شوند. در برابر آن ها شاید ۲۰۰ هزار نفر نیروی روس باشند، بسیاری از این ذخیره های بسیج شده از نیروهایی هستند که آموزش و روحیه آنها به وضوح زیر سوال می رود. البته روس ها می دانند که اوکراینی ها به دنبال آنها خواهند آمد. خارج از باخموت و چند نقطه داغ دیگر، آنها عملیات تهاجمی را کاهش می دهند و خود را برای طوفان آینده آماده می کنند. آن ها در بخش های زیادی از جبهه، خطوط دفاعی گسترده ای با سنگر، سیم خاردار، میدان های مین و موانع ضد تانک “دندان اژدها” ساخته اند. هدف تنها درهم شکستن و کند کردن حمله نیروهای اوکراینی نیست تا آن ها بتوانند توسط توپخانه مرگبار روسیه کشته شوند، بلکه هدف حفظ نیروهای روسی در مقر است. در صورت حفظ حالت تدافعی، احتمال شکستن و فرار آن ها از میدان جنگ کم تر است.
با این حال اوکراینی ها هنوز ابتکار عمل را در دست دارند و باید تصمیم بگیرند که کجا بجنگند. حرکت به سمت جنوب در منطقه زاپوریزیا چشم انداز آزادسازی شهرهای ملیتوپول و ماریوپل را باز می کند. دومی با توجه به محاصره ۸۳ روزه که ویرانه ای برجای گذاشت به شهری نمادین تبدیل شد. همچنین نیروگاه هسته ای زاپوریژیا. مهمتر از آن، میتواند «پل سرزمینی»، جاده و اتصال ریلی به کریمه را قطع کند. این امر روسها را مجبور میکند که برای تقویت و تامین مجدد آن به «پل کرچ» و راههای هوایی و دریایی تکیه کنند. اما کی یف به جای تلاش برای هجوم به شبه جزیره به شدت دفاع شده، به سادگی می تواند آن را محاصره کند.
از سوی دیگر، کی یف میتواند تلاش کند تا حملات موفق خود را در اوت و سپتامبر تکرار کند. در آن برهه ابتدا به شهر خرسون در جنوب که در تصرف روسیه بود حمله کرد و پس از آن، با شتاب نیروهای ذخیره روسیه برای تقویت این جبهه، حمله دیگری را از خارکف در شمال شرق آغاز کرد. نیروهای اوکراینی خطوط گسترده روسیه را قطع کردند و مجبور به عقب نشینی سریع شدند و بیش از ۴۵۰۰ مایل مربع در یک ماه پس گرفته شد. برای مثال، این بار آن ها می توانند برای بازپس گیری باخموت با چند تیپ کم تر متحرک خود اقدام کنند یا از طریق ساواته به شمالی ترین سرزمین های اشغالی حمله کنند تا یکی از خطوط اصلی راه آهن مسکو را برای کل منطقه دونباس قطع کنند. به هر حال، خطوط تدارکات برای این درگیری شدید بسیار مهم است (روسها به طور متوسط روزانه ۱۰۰۰۰ گلوله توپ شلیک میکنند).
امید میرود که چنین حملهای منجر به استقرار مجدد نیروها شود و فرصتی را در جای دیگری برای واحدهای مکانیزه جدید اوکراین باز کند. کی یف امیدوار است ماهیت درگیری را از یک جنگ فرسایشی خونین که در آن جمعیت بیشتر روسیه به آن مزیت آشکاری می دهد تغییر دهد – اگرچه روسیه تقریباً دو برابر تعداد سربازان خود را از دست داده است، به نسبت اوکراین بیشتر آسیب دیده است. آنچه در طول جنگ وجود داشته روحیه است. سربازان اوکراینی عزم و اراده رشک برانگیزی از خود نشان داده اند و در آن سو روس ها نیز با تعداد زیاد هنوز هم قدرت آتش دوربرد قابل توجهی دارند. علیرغم وعده تامین جتهای اف ـ ۱۶ به اوکراین، روسها از برتری هوایی نیز برخوردار هستند، حتی اگر تا به حال از آن استفاده نکرده باشند.
پوتین باید امیدوار باشد که توسل او به جنگ جهانی دوم الهام بخش همان عزم سرسختانه باشد، اما شواهد کمی وجود دارد که سربازان کم غذا و کم انگیزه در سنگرها این موازی کاری را بپذیرند. با این حال، حتی اگر ضد حمله یک پیروزی باشد، سخت است که ببینیم همه چیز تا کریسمس تمام شده است. عقب نشینی سربازان اشغالگر دلیلی برای پایان جنگ نیست. جنگ یک اقدام سیاسی است و متأسفانه، این بازنده است که تصمیم می گیرد جنگ چه زمانی به پایان برسد. تا زمانی که پوتین دلایل قانع کننده ای برای کنار گذاشتن انتقام جویی خود علیه اوکراین نداشته باشد، این کار ادامه خواهد داشت. روسیه از خاک خود می تواند به حملات هوایی، پرتاب گلوله و استقرار زرادخانه مخفی و ….. ادامه دهد. باید یک تئوری پیروزی وجود داشته باشد که فراتر از تفکر جادویی باشد که کاپیتولاسیون یا سر بریدن پوتین را تصور می کند که فورا منجر به صلح در زمان ما شود.
حمله متقابل قطعا مهم است، اما تنها به عنوان اولین گام برای حل عادلانه جنگ. اگر شکست بخورد، احتمال فرسایشی شدن جنگ افزایش می یابد.
منبع: اسپکتیتور