بهگزارش مرکز مطالعات سورین، روزنامه ینی شفق در یادداشت تازه خود بهقلم «محمود عثمان اوغلو» نوشت: تشدید تنشها بر سر تخصیص منابع آب، به یک کاتالیزور قوی برای درگیری احتمالی بین ایران و افغانستان تبدیل شده است.
این تنشها که با اتهاماتی مبنی بر اینکه طالبان با بستن سد کمال خان در ماه می، مانع جریان رودخانه هیرمند شده است، به درگیریهای مرزی متناوب در امتداد مرزهای گسترده ۹۰۰ کیلومتری دو کشور منجر شده است.
اگرچه در حال حاضر تنشزدایی موقتی حاکم است، اما شبح درگیری در مقیاسی بزرگ قابل لمس است.
ایران میزبان دو حوضه بیابانی وسیع دشت لوت و دشت کویر است، این مسئله کمبود آب ایران را تشدید میکند و این کشور را به طرز خطرناکی به یک پرتگاه زیستمحیطی نزدیک میکند؛
از اردیبهشت ۱۳۹۲ به بعد، رسانههای ایران زنگ خطر بحران آب را به صدا در میآورند و به مشکلات پیش روی استان سیستان و بلوچستان گوش میدهند.
این منطقه اغلب در رسانهها با لحنهای متهمآمیز و سرزنش افغانستان به دلیل نادیده گرفتن حقوق آب ایران شناخته میشود.
ترجیح رئیسجمهور برای یک موضع جنگی و کنار گذاشتن ابزار قدرتمند دیپلماسی، ممکن است شعلههای اختلاف را شعلهور سازد، لفاظیهای تند بیسابقه رئیسی در قبال مقامات افغان، بر جدیت وضعیت تأکید میکند و ضرورت مبرم مذاکره و پیشگیری فعالانه از درگیری را برجسته میکند.
درخواست قاطع رئیسی برای دسترسی فوری تیمهای فنی ایرانی برای بررسی کمبود آب، این وضعیت را وخیمتر نشان میدهد.
اظهارات قاطعانه او مبنی بر اینکه این آب حق مردم ایران است، همراه با توصیههای مکرر او مبنی بر اینکه سخنان من را بسیار جدی بگیرید، بر تعهد ایران به تأمین این حقوق تأکید میکند؛
همزمان، موضع سازشناپذیر وزیر امور خارجه ایران ممکن است منجر به درگیریهای مرزی مرگبار بین نیروهای نظامی دو کشور شود، اما با توجه به وقفه کنونی، به نظر میرسد که کانالهای دیپلماتیک بار دیگر برای مذاکره بر سر راهحل بین دو کشور فعال میشوند.
بهعنوان پاسخ، افغانستان دو پروژه سدسازی را آغاز کرده است که نشانه روشنی از موضع این کشور در مورد مناقشه آب است.
در مقابل، ایران میزبان مهاجران افغان و شخصیتهای سیاسی و نظامی ضد طالبان بوده است که نشاندهنده یک استراتژی پیچیدهتر است.
مرز افغانستان و ایران مملو از قاچاق انسان، قاچاق مواد مخدر و اختلافات قومی مذهبی و فرقهای است که همگی به این تنشها کمک میکنند.
با این حال، چشمانداز یک جنگ تمامعیار بین دو کشور بر سر مناقشه آب، با توجه به شرایط فعلی و تاریخ گذشته آنها بعید به نظر میرسد.
بحران آب یکی از ویژگیهای روابط ایران و افغانستان نیست، زیرا ایران با ترکیه نیز با مشکل مشابهی، مواجه است.
عوامل مؤثر در این ماجرا عبارتاند از سیاستهای سدسازی ناقص، تغییرات آب و هوایی و مهاجرتهای داخلی به دلیل کمبود آب؛ میانجیگری، احتمالاً از طریق قطر یا پاکستان، محتملترین راه پیش رو به نظر میرسد؛ انتظار این است که هر دو کشور به میز مذاکره بازگردند و سریعتر به یک توافق مدرن و تعدیلشده تقسیم آب که شرایط محیطی حاکم را در نظر بگیرد، دست یابند.