رسانه تخصصی روابط بین الملل

آیا علی‌اف، تهران و باکو را به سمت جنگ ناگریز کشانده است؟

Diplomacyplus.ir/?p=7895
غالب ناظران و تحلیل‌گران مسائل بین‌االملل و سیاست خارجی، بر این باور هستند که نتیجه حتمی تداوم روند فعلی تخاصمات باکو علیه ایران، «جنگ» خواهد بود. این که هر روز به صورت دومینوار و سریالی، مقام‌های سیاسی جمهوری آذربایجان و در راس آن الهام علی‌اف، از سطحی جدید از اقدامات ضدایرانی رونمایی کنند، ایران را به سمت جنگی ناگریز و اجباری سوق می‌دهد.

به گزارش فرارو، در نتیجه افزایش شکاف‌ها و اختلافات میان طرفین، وضعیت جاری را می‌توان پرتنش‌ترین سطح مناسبات دو کشور طی بیش از سه دهه گذشته، یعنی بعد از استقلال جمهوری آذربایجان در ۳۰ آگوست ۱۹۹۱ (۸ شهریور ۱۳۷۰) تا کنون مورد ارزیابی قرار داد. همزمان با افزایش شکاف‌ها میان دو کشور، در سطح داخل ایران نیز کانون توجهات رسانه‌ها و ناظران سیاسی بیش‌از بیش به این موضوع معطوف شده است. در این میان رویکرد‌های متفاوتی نیز نسبت به آینده تنش‌ها میان دو کشور مطرح شده که ضرورت اتخاذ تصمیمات هوشمندانه از سوی دستگاه دیپلماسی کشورمان را بیش از هر زمان دیگری ضرورت می‌بخشد.

۱- نقطه ثقل یا به روایت بهتر، کانونِ رسیدن سطح تنش‌ها میان تهران و باکو به بالاترین سطح ممکن را می‌بایست به تحرکات نظامیان آذربایجانی در تابستان سال گذشته ارجاع داد. در مرداد ماه ۱۴۰۱ درگیر‌های نسبتا شدیدی میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان به وقوع پیوست. در دور جدید درگیری‌ها بر خلاف جنگ سپتامبر ۲۰۲۰ کانون تنش منطقه قره‌اغ کوهستانی نبود، بلکه این بار تمرکز ارتش باکو بر حملات به جنوب ارمنستان و محدوده استان سیونیک معطوف شده بود.

در نتیجه تحرکات جدید ارتش باکو، تمامی نگاه‌ها به سوی هدف‌گذاری الهام علی‌اف برای اجرایی کردن طرح “دالان بین المللی تورانی” جلب شد. علی‌اف، با حمایت متحدان اصلی خود یعنی ترکیه و اسرائیل، اجرایی کردن دالان «زنگزور- لاچین» یعنی شاه‌راه ارتباطی برای پیوند آسیا و اروپا را در می‌پروراند. سیونیک از شرق توسط جمهوری آذربایجان و از غرب توسط نخجوان احاطه شده و فقط مرز ۴۴ کیلومتری از جنوب با جمهوری اسلامی ایران دارد.

این منطقه علی رغم این‌که ارمنستان را به منطقه قره باغ کوهستانی متصل می‌کند، برای ایران از اهمیتی استراتژیک برخوردار بود هست. در صورت کنترل باکو بر این استان، عملا بخشی از راه ارتباطی ایران با ارمنستان و به تبع آن ارواسیا و اروپا در اختیار جمهوری آذربایجان و متحدان‌اش قرار می‌گیرد. این مسیر محل سالانه میلیون‌ها دلار تجارت خارجی ایران با همسایگان و حتی کشور‌های اروپایی است. کنترل باکو بر استان سیونیک می‌تواند به کانونی برای حضور نظامی اسرائیل در مرز شمالی ایران در منطقه زنگزور تبدیل شود. کنترل این منطقه موجب خواهد شد که آنکارا و باکو دست بالا را در زمینه انرژی و ترانزیتی نسبت به تهران داشته باشند.

افزون بر این موارد، از نگاه ایران تصرف استان سیونیک می‌تواند مقدمه‌ای برای تصرف کل کشور ارمنستان و برهم خوردن موازنه قوا در منطقه باشد. همچنین، ایجاد کریدور موردنظر باکو به معنای حذف تهران از ژئوپلتیک قفقاز و بسته شدن تنها دالان مستقیم ارتباط سرزمینی ایران با اروپا خواهد بود.

۲- جمهوری اسلامی ایران با آگاهی از این مسائل، طی ماه‌های بعد از مرداد سال گذشته (۱۴۰۱) که انگیزه باکو برای تصرف استان سیونیک آشکار شد، با صراحت رویکردی تقابلی را در پیش گرفته است. در اقداماتی نمادین و معنادار، در ۲۶ مهر ماه رزمایش نیروی زمینی سپاه پاسداران ایران، در منطقه عمومی ارس، تمرین عبور از رود ارس را برگزار کرد. حسین امیر عبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران نیز در ۲۸ مهر ماه رهسپار ارمنستان شد و سرکنسولگری ایران در شهر قاپانِ استان سیونیک را افتتاح کرد.

۳- اقدامات ایران واکنش متقابل جمهوری آذربایجان را به همراه داشت. ۵۰ روز بعد از رزمایش ایران، دولت جمهوری آذربایجان با همراهی ترکیه، در ۱۷ آذر ماه رزمایش «مشت برادری» را برگزار کردند. قابل توجه‌ترین بُعد این رزمایش، عبور نیروی انسانی و تجهیزات نظامی دو کشور، از رودخانه مرزی ارس بود که از سوی بسیاری از ناظران، به عنوان پاسخ روشن به رزمایش اخیر ایران ارزیابی شد.

۴- بعد از این رزمایش لفاظی‌های الهام علی اف و برخی از نمایندگان پارلمان باکو در ارتباط با آذری‌های داخل ایران ادامه داشت، اما رخداد مهم در ۷ بهمن ماه بعد از حمله یک شخص به سفارت باکو در تهران اتفاق افتاد. در این حادثه که منجر به کشته شدن «اورخان عسگروف»، افسر امنیتی سفارت شد، گستره تنش‌ها میان ایران و جمهوری آذربایجان به بالاترین سطح ممکن رسید. باکو سفارت‌خانه خود در تهران را تعطیل و با صراحت این حادثه را تروریستی معرفی کرد. وزارت خارجه جمهوری آذربایجان در ۳۱ ژانویه (۱۱ یهمن) با صدور بیانیه خواستار بازگشت اتباع خود از ایران شد.

۵- همزمان با تمامی گام‌های مذکور، هجمه رسانه‌ای و تبلیغاتی ضدایرانی در کشور جمهوری آذربایجان در سطحی گسترده افزایش یافت. مهم‌ترین نمود این امر، اظهاراتِ الله شوکور پاشازاده، آخوند درباری الهام علی اف بود که در ادعا‌هایی واهی از اسارت آذری‌ها در دستان فارس‌ها سخن گفت. همچنین، نیرو‌های امنیتی جمهوری آذربایجان در ۳۱ ژانویه ۲۰۲۳ (۱۱ بهمن ۱۴۰۱) از آغاز عملیاتی تحت عنوان «ضد شبکه جاسوسی ایران» خبر دادند. وزارت خارجه جمهوری آذربایجان نیز در اول فوریه / ۱۲ بهمن شکایتی را علیه ایران در مجامع بین‌المللی تنظیم کرد.

۶- در ادامه رویکرد سلبی باکو، در ۵ فوریه / ۱۶ بهمن ویدئویی در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی وایرال شد که در آن علی‌اف یک قاری قرآن را به مرز ایران در کنار «رود ارس» فرستاده تا «سوره فتح» بخواند. این اقدام نمادین به عنوان نوعی تهدید باکو علیه ایران به جنگ مورد بازخوانی قرار گرفت. هنوز جنجال‌سازی‌های علی اف با فرستادن یک قاری به کنار «رود ارس» و خواندن «سوره فتح» به پایان نرسیده بودکه او در قلب اروپا، در جریان کنفرانس امنیتی مونیخ (Munich Security Conferenc) که در روز‌های ۱۷ تا ۱۹ فوریه (۲۸ تا ۳۰ بهمن) برگزار شد، تشکیلات ایران را پشت ماجرای حمله به سفارت باکو در تهران معرفی و انگ تروریسم دولتی را به ایران وارد کرد.

۷- با وجود قریب به یک ماه آرام شدن وضعیت تنش‌های میان دو طرف، در آغاز سال جدید ایرانی، اخباری مبنی بر تجمیع نیرو‌ها و آمادگی ارتش جمهوری آذربایجان برای حمله به استان سیونیک ارمنستان منتشر شد. با انتشار اخبار و فیلم‌هایی از این رخداد، منابع غیررسمی در ایران هم از آماده‌باش نیرو‌های ایرانی در شمال غربی کشور خبر دادند. همزمان با جدی شدن احتمال وقوع جنگ، جنگنده‌های F ۴ و F ۱۴ ارتش جمهوری اسلامی بر فراز آسمان شمال غرب ایران و در نواحی نزدیک به مرز‌های ارمنستان، باکو و نخجوان به پروزا در آمدند. نمایشی که ناظران سیاسی آن را هشدار جدی تهران به باکو از توسل به هرگونه ماجرا‌جویی معنا کردند.

۸- واپسین و شاید جدی‌ترین موج تنش‌ها میان ایران و جمهوری آذربایجان طی چند روز اخیر و بعد از بیانیه ۲۱۰ نماینده مجلس ایران علیه باکو به وقوع پیوسته است. نمایندگان مجلس ایران در ۱۶ فروردین، طی بیانیه‌ای معرفی سفیر جمهوری آذربایجان در اسرائیل را محکوم کردند. بعد از این بیانیه موج گسترده اقدامات و تحرکات ضدایرانی شدت بی‌سابقه‌ای به خود گرفت.

در نخستین گام جمهوری آذربایجان چهار دیپلمات ایران در باکو را عنصر نامطلوب معرفی کرد و از آن‌ها خواست تا خاک این کشور را ظرف ۴۸ ساعت ترک کنند. همزمان جمهوری آذربایجان در مناطقی از جمهوری خودمختار نخجوان و در نزدیکی مرز‌های ایران رزمایش نظامی زمینی و دریایی گسترده‌ای را آغاز کرد. همچنین، نیروی دریایی این کشور رزمایش هجومی را با حضور ناو‌ها در «دریای خزر» برگزار کردند. در ادامه موج نفرت‌پراکنی‌های اخیر حتی رسانه‌های جمهوری آذربایجان مدعی شدند پرچم ایران از جلوی سفارتخانه ایران در خیابان بنیاد سرداروف باکو برداشته شده است که البته واهی بودن این ادعا به سرعت اثبات شد.

در آخرین اقدام غیرسازنده و تنش‌آفرین باکو در روابط با تهران، مجلس ملی این کشور دیروز (۱۸ فروردین) در بیانیه‌ای از ایران خواست از «اقدامات مغرضانه» علیه جمهوری آذربایجان خودداری کند. پارلمان جمهوری آذربایجان در بیانیه خود، بیانیه مجلس ایران درباره افتتاح سفارت جمهوری آذربایجان در فلسطین اشغالی را «مداخله در امور داخلی و اقدام تحریک‌آمیز سیاسی دیگر» علیه باکو خطاب کرد.

چهار خوانش ناظران سیاسی از دومینوی تنش‌ها میان تهران و باکو

تداوم تنش‌ها و به اوج رسیدن اختلافات میان جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان، طی ماه‌های گذشته چهار تفسیر را در میانه رسانه‌ها و جامعه تحلیل‌گران مسائل امنیت بین‌الملل به همراه داشته است.

نخست) نتیجه حتمی رویکرد انفعالی تهران جنگ است: غالب ناظران و تحلیل‌گران مسائل بین‌االملل و سیاست خارجی، بر این باور هستند که نتیجه حتمی تداوم روند فعلی تخاصمات باکو علیه ایران، «جنگ» خواهد بود. این که هر روز به صورت دومینوار و سریالی، مقام‌های سیاسی جمهوری آذربایجان و در راس آن الهام علی‌اف، از سطحی جدید از اقدامات ضدایرانی رونمایی کنند، ایران را به سمت جنگی ناگریز و اجباری سوق می‌دهد. از نگاه آن‌ها سیاست‌ها و کنش‌های باکو در حال تبدیل کردن میدان معادلات به سوی یک جنگ حتمی است.

دوم: علت تجاسر و تخاصم باکو نه در تحریکات خارجی بلکه در داخل ایران است!: بخشی از تحلیل‌گران ایرانی نیز بر این باور هستند که تداوم ضدیت‌های دومینوار باکو علیه تهران – با وجود نقش‌آفرینی پشت پرده اسرائیل، ترکیه و… – ریشه در داخل ایران دارد. از نگاه آن‌ها، مماشات بیش از اندازه تهران در برابر سیاست‌های خصمانه باکو عامل اصلی جسارت‌های کنونی این کشور کوچک است. عدم درک صحیح مقام‌های ایرانی از تهدیدات استراتژی توسعه‌طلبانه علی‌اف و امید دولت‌مردان به اصلاح رویکرد باکو، زمینه‌ساز وضعیت فعلی بوده است. این گروه بر این باور هستند که سکوت و انداختن توپ تقصیر در زمین ایران، از اشتباهات بزرگی بوده که طی ماه‌های گذشته زمینه‌ساز رسیدن سطح تنش‌ها به وضعیت کنونی شده است.

سوم) ضرورت برخورد قاطع و متوقف کردن علی‌اف: برخی از ناظران سیاسی ایرانی نیز از همان ابتدای بحرانی شدن مناسبات ایران با جمهوری آذربایجان، برخورد قاطع و متوقف کردن علی‌اف از هر طریق ممکن را یک ضرورت معرفی کرده‌اند. از نگاه این گروه، تهدیدات علی‌اف و استراتژیست‌هایش، تهدیداتی جدی برای امنیت ملی ایران و منطقه بوده که هیچ‌گاه نباید از سوی ایران مورد پذیرش قرار بگیرد. حتی این گروه از تحلیل‌گران، ورود میدانی به عرصه تنش‌های میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان را اقدامی ضروری ارزیابی می‌کنند تا اهداف شوم علی اف پیش نرود.

چهارم) تداوم صبر استراتژیک یک ضرورت است: بر خلاف ناظران سیاسی طرفدار برخورد قاطع و ضربتی، گروهی دیگر از ناظران سیاسی بر این باور هستند که در توصیف تنش‌های میان باکو با تهران اغراق صورت می‌گیرد. از نگاه آن‌ها بزرگ‌نمایی صورت گرفته از تهدیدات استراتژی باکو علیه تهران، نتیجه اقدامات لابی‌های ارمنستانی در ایران بوده و فاقد پایه‌های واقعی است. این گروه تداوم صبر استراتژیک و رویکرد تعامل با باکو را توصیه می‌کنند.

به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط