رسانه تخصصی روابط بین الملل

آیا اتحاد اعراب و اسرائیل علیه تهران پایان می‌یابد؟

Diplomacyplus.ir/?p=7668
برای اسرائیل نزدیکی عربستان سعودی و ایران با ابعاد منطقه‌ای و بین المللی هزینه استراتژیک خواهد داشت. منافع ملی اعراب مستلزم بازنگری دقیق در موقعیت اسرائیل در معادلات منطقه‌ای و کاهش نفوذ آن است.

به گزارش فرارو به نقل از میدل ایست آی، سیاست منطقه‌ای اسرائیل از دیرباز مبتنی بر هژمونی، برتری‌طلبی و استکبار بوده است. “شیمون پرز” و “بنیامین نتانیاهو” رهبران اسرائیل اغلب مفهوم اتحاد مبتنی بر “مغز اسرائیل و پول اعراب” را تکرار کرده‌اند در حالی که مفهوم حفاظت از رژیم‌های عربی با فناوری‌های اطلاعاتی اسرائیل و استراتژی‌های صلح اقتصادی را نیز ترویج کرده بودند.

هدف همواره دو موضوع بود: دستیابی به عادی سازی و تقویت نفوذ منطقه‌ای اسرائیل و تسریع ناپدید شدن آرمان فلسطین. اسرائیل به دنبال یک استراتژی چند جانبه است: اتحاد منطقه‌ای تحت نظارت آمریکا به دنبال اعلام جنگ علیه ایران و سرنگونی نظام سیاسی آن کشور.

با این وجود، از آنجایی که اتحاد عربی خلیج فارس در جنگ یمن فرسوده شده تلاش‌های اسرائیل برای جلب نظر یک متحد عرب که قصد جنگ با ایران را داشته باشد با شکست مواجه شده است. اسرائیل آرزوی خود را برای “محمد بن سلمان” ولیعهد سعودی (که او را متحد احتمالی آینده می‌داند) به منظور جایگزینی پدر پیرش “ملک سلمان” پنهان نکرده است. با این وجود، برخلاف میل اسرائیل تعدادی از کشور‌های حاشیه خلیج فارس از جمله کویت و امارات متحده عربی و به دنبال آن عربستان سعودی در ماه جاری کانال‌های دیپلماتیک، اقتصادی و امنیتی را با تهران بازگشایی کرده‌اند.

اسرائیل با در نظر گرفتن سرنگونی نظام سیاسی ایران به عنوان یک اولویت در ماه ژانویه سرلشکر “ایال ضمیر” را که در امور ایران تخصص دارد به عنوان مدیرکل وزارت امنیت آن کشور منصوب کرد. با این وجود، موازنه‌های قدرت خلیج فارس و منطقه بیش از آن قوی است که اسرائیل و خواسته هایش یا نظریه‌های استکباری آن را تحقق بخشد.

عدم وجود متحدان

از زمان آغاز جنگ روسیه و اوکراین و تاثیرات متعاقب آن بر اقتصاد جهانی کشور‌های حاشیه خلیج فارس به ویژه صادر کنندگان عمده نفت ترجیح داده‌اند روی موضع آمریکا شرط بندی نکنند و از مشارکت در تحریم‌ها علیه روسیه خودداری کنند. در عوض، آنان همکاری خود را با مسکو برای حفظ قیمت نفت تقویت کرده و در عین حال روابط تجاری و اقتصادی گسترده شان را با چین تقویت نموده اند. این موارد منافع حیاتی بالاتری هستند که اسرائیل هر اندازه نیز که تلاش کند نمی‌تواند آن را دور بزند.

برای اسرائیل توافق ایران و عربستان سعودی به منظور عادی سازی روابط تحت نظارت دولت چین بهای راهبردی و در ابعاد منطقه‌ای و بین‌المللی خواهد داشت چرا که نفوذ منطقه‌ای اسرائیل را محدود می‌کند و مفهوم اتحاد اعراب و اسرائیل علیه ایران را از بین می‌برد. علی‌رغم آن که اسرائیل به دنبال تقویت روابط با کشور‌هایی مانند ایتالیا، آلمان، بریتانیا و فرانسه در تلاش برای ایجاد یک محور بین‌المللی و منطقه‌ای ضد ایران بوده؛ آگاه است که بازیگران بین‌المللی متقاعد نشده‌اند که چنین پروژه‌ای بدون تصمیم قاطع امریکا عملی نخواهد شد.

علاوه بر این، اختلال در صادرات نفت، گاز و غلات ناشی از جنگ اوکراین اروپا را از انجام هرگونه اقدام نظامی که باعث تشدید بحران انرژی می‌شود باز خواهد داشت؛ بنابراین تعجب آور نبود که اتحادیه اروپا به سرعت از توافق عربستان و ایران استقبال کرد و آن را برای ثبات منطقه و حل مناقشه حیاتی تلقی نمود.

در عین حال، توافق ایران و عربستان می‌تواند به انحصار هسته‌ای اسرائیل پایان دهد و در را برای سایر کشور‌های منطقه به منظور دستیابی به قابلیت‌های هسته‌ای باز کند. به گفته رسانه‌های آمریکایی عربستان سعودی به دنبال تایید واشنگتن برای توسعه برنامه هسته‌ای غیرنظامی به عنوان بخشی از بهای عادی سازی بالقوه روابط با اسرائیل است. کشور‌های دیگر در شام و شمال آفریقا مانند مصر ممکن است به دنبال انجام همین کار باشند.

این امر کارایی مهم‌ترین نیروی بازدارنده اسرائیل را در بلند مدت کاهش می‌دهد و نفوذ منطقه‌ای آن را تهدید می‌کند و به طور بالقوه اثربخشی کلی توافق ابراهیم را محدود می‌کند.

توازن و تعادل ظریف

این احتمال که توافق عربستان و ایران ممکن است منجر به ایجاد روابط دیپلماتیک بین عربستان سعودی و اسرائیل شود را نمی‌توان رد کرد. با این وجود، با توجه به اینکه اسرائیل دیگر به عنوان یک چتر امنیتی برای حفاظت از خلیج فارس و هم چنین جایگزینی برای ایالات متحده نیست زمینه آینده چنین معاملاتی متفاوت خواهد بود. در معادلات منطقه‌ای که در حال حاضر در حال شکل‌گیری است اسرائیل نه بازیگری حیاتی می‌باشد و نه یک ضرورت امنیتی.

عربستان سعودی بر اساس چشم‌انداز جدید ریاض به دنبال نقش رهبری کنندگی‌اش در هر دو سطح منطقه‌ای و بین‌المللی است که تحت تأثیر قدرت و نفوذ اقتصادی خود قرار دارد. این کشور قادر به مذاکره در مورد تعادل و توازن ظریف جهانی است که از حالت تک قطبی به کثرت گرایانه در حال تغییر است.

کشور‌های خلیج فارس به عنوان اقتصاد‌های نوظهور در شناسایی و تحلیل ویژگی‌های مرحله انتقالی نظام بین‌المللی فعال هستند. آنان سعی می‌کنند موضعی را اتخاذ کنند که بتواند از منافع شان محافظت کند در حالی که سایر بازیگران بر سر نفوذ و هژمونی می‌جنگند. در عین حال، اسرائیل نگران است که توافق پکن بتواند راه را برای حل و فصل جنگ یمن هموار سازد. این درگیری فرصت بزرگی را برای اسرائیل به وجود آورده تا نفوذ خود را در دریای سرخ و دریای عرب افزایش دهد و خطر این توافق مانع از تلاش‌های اسرائیل برای ایجاد پایگاه نظامی در منطقه می‌شود.

نگرانی دیگر برای اسرائیل توافق جدید طائف در لبنان است که دو طرف آن عربستان سعودی و ایران خواهند بود و ثبات رژیم و اقتصاد لبنان را تضمین می‌کند. فروپاشی لبنان همواره به نفع اسرائیل بوده است. در واقع، بحران بین‌المللی اسرائیل امروز به قدری عمیق است که اتهامات پیاپی بین دولت نتانیاهو و دولت سلف آن تحت رهبری یائیر لاپید و نفتالی بنت در مورد این که چه کسی مسئولیت این شکست استراتژیک را بر عهده دارد برانگیخته است.

به اشتراک بگذارید:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط