روزنامه الاخبار لبنان در یادداشتی درباره خلأ چند ماهه ریاست جمهوری این کشور پس از پایان دوره ریاست جمهوری میشل عون و استراتژی درپیش گرفته شده توسط دولت آمریکا برای دامن زدن به اختلافات میان طرفهای لبنانی و حفظ خلأ مذکور نوشت: در خلأ ریاست جمهوری قبلی، سعد حریری پس از چند سال دوری از قدرت برای بازگشت به آن عجله داشت و میشل عون نیز روز شماری میکرد و میدانست که گذشت وقت و ماندن در این خلأ هرگز به نفع او نخواهد بود.
در آن زمان حزب “القوات اللبنانیه” به ریاست سمیر جعجع نیز به دنبال راه خروج از خلأ ریاست جمهوری با این فرض بود که میشل عون از میان گزینه بَد و بدتر؛ همان گزینه بد است. در این دوره سناریوی غرب هم مبتنی بر “تقابل مستقیم” بود و چالش نیز این بود که چه کسی ابتدا نرمش نشان میدهد و یا تسلیم میشود. نتیجه این شد که ابتدا حریری و پس از آن جعجع تسلیم شد و در نهایت یک طرف با انتخاب نامزد خود به عنوان رئیس جمهور پیروز شد.
امروز خبری از این روند در لبنان نیست؛ نه حریری وجود دارد و نه میشل عون و جعجع و یا کسانی که نماینده آنها باشند.
این درحالی است که آمریکا و عربستان سعودی در خلأ ریاست جمهوری فعلی در لبنان از راهبرد “تقابل مستقیم” سریع به استراتژی “زمین سوخته” بلند مدت تغییر موضع دادهاند؛ طوری که از نظر آنها این خلأ ریاست جمهوری میتواند تا زمانی که دستگاه رسانهای مورد حمایتشان بتواند حزبالله را مسئول این اتفاق و ادامه روند فروپاشی لبنان جلوه دهد، ادامه یابد.
بنابراین امروز شاهد رقابت و دعوا میان دو طرف و در نهایت تسلیم شدن یکی و پیروزی طرف مقابل و به دنبال آن خروج از خلأ نیستیم؛ چراکه عملیات آمریکایی به نام انتخاب رئیس جمهور وجود ندارد که ارتشهای دیپلماتیک و رسانهای و همچنین جوامع مدنی برای به سرانجام رساندن آن بسیج شوند.
حتی تلاشهای انجام شده برای متقاعد کردن جبران باسیل، رئیس جریان آزاد ملی لبنان به تایید ژوزف عون، فرمانده ارتش، صرفا در راستای فرار از سرزنش صورت گرفته و خود مطرح کنندگان ژوزف عون به عنوان نامزد تصدی پست ریاست جمهوری لبنان از این تصمیم منصرف شده و تاکید کردهاند که مخالف هر نامزد مورد حمایتی از سوی حزبالله هستند و در مقابل از هیچ نامزد دیگری نیز حمایت نمیکنند.
دیپلماسی اروپا و غرب میگوید هرکسی میتواند در لبنان رئیس جمهور شود اما انتخاب این شخص نباید پیروزی برای حزبالله باشد. شکی در این نیست که آمریکاییها بیشتر ترجیح میدهند ژوزف عون در رأس ارتش لبنان بماند تا اینکه به کاخ “بعبدا” (کاخ ریاست جمهوری لبنان) راه یابد. از نظر آنها گزینههای دیگری ازجمله میشال معوض یا صلاح حنین و یا گزینه سوم و چهارمی نیز میتواند مطرح شود. آمریکاییها همچنین مشکلی با این موضوع ندارند که نتیجهای از مطرح شدن این گزینهها حاصل نشود، بلکه این برایشان مهم است که در مقابل افکار عمومی نشان بدهند آنها به صورت مداوم برای حل و فصل مشکل تلاش کردهاند.
در همین راستا، یک دیپلمات اروپایی گفته است که مقامات اروپایی به لبنانیهای وابسته به خود اعلام کردهاند که متعهد به دور کردن سرزنش از آنها در پرونده خلأ ریاست جمهوری هستند؛ چراکه از نظر اروپاییها مشکلات بسیار مهمتری نسبت به پرونده ریاست جمهوری لبنان وجود دارد.
طبق گفته این منبع، حتی میتوان گفت که نشست چهارجانبه برنامهریزی شده در پاریس یک ایستگاه دیگر در راستای دور کردن سرزنشها و انتقادات است؛ چراکه این نشست هیچ نقشه راهی را ترسیم نکرده و تصمیم جدی برای مداخله وجود ندارد و در مقابل تصمیم اتخاذ شده کاملا واضح و مبتنی بر این اصل است که “یک بحران وجود دارد که منجر به خلأ ریاست جمهوری شده است و تلاش میشود حزبالله مسئول آن جلوه داده شود.”
گزارشهای منتشر شده آمریکایی حاکی از آن است که واشنگتن استراتژی رویارویی مستقیم (که در سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۸ در لبنان در دستور کار قرار گرفته بود) را با استراتژی زمین سوخته محاصره شده از راه دور (که پس از سال ۲۰۱۹ اتخاذ شد) مقایسه کرده و به این نتیجه دست یافته است که نتیجه چند سال اخیر چه از نظر امتیاز و چه از نظر هزینه بهتر از سالهای قبل از آن بوده است.
مهمترین نکته درباره اتفاقات رخ داده در لبنان و همچنین اتفاقات درحال وقوع در این کشور این است که لبنانیها خیلی زود متوجه میشوند که سفارت آمریکا در بیروت استراتژی منسجمی برای مقابله با مشکلات کشورشان ندارد و تنها عنوان و موضوعی که به صورت خودکار و بدون نیاز به توصیه روی آن کار میشود؛ تلاش برای محاصره کردن حزبالله و متحدانش با تکیه بر ارعاب کسانی است که با آنها در ارتباط هستند. آمریکاییها همچنین به طور مداوم تلاش میکنند تا بازوهای مصنوعی را برای انتصاب افراد وابسته به سفارت خود در بیروت از فرقههای مختلف ایجاد کنند.