مرکز مطالعات اوراسیایی دانشگاه دولتی سن پترزبورگ، مرکز مطالعات اوراسیای موسسه مطالعات بین المللی پژوهشکده دولتی روابط بینالمللی مسکو و مرکز اطلاعاتی – تحلیلی دانشگاه دولتی مسکو، نشست تحلیل وضعیتی را با موضوع «آسیای مرکزی، کشورهای خاورمیانه و آسیای جنوبی: مشکلات و چشم اندازهای تعامل” برگزار کردهاند.
این بحث با حضور و.ن. پلاستون، پروفسور دانشگاه دولتی نووسیبیرسک؛ گ. گ. ماچیتیدزه، محقق ارشد مرکز مطالعات خاورمیانه و آفریقای موسسه مطالعات بین المللی پژوهشکده دولتی روابط بینالمللی مسکو؛ س. م. آکیمبیکاف، کارشناس قزاقستانی؛ یوری شوتسوف، مدیر مرکز مطالعه مشکلات همگرایی اروپایی از بلاروس؛ بختیار ارگاشف، مدیر مرکز ابتکارات تحقیقاتی مانو از ازبکستان و مارس ساریف، کارشناس قرقیزستانی برگزار شد. الکساندر کنیازف، محقق برجسته مرکز مطالعات اوراسیای موسسه مطالعات بین المللی پژوهشکده دولتی روابط بینالمللی مسکو و پروفسور دانشگاه دولتی سنت پترزبورگ، آغازگر و ناظر این بحث بود.
هدف از این نشست، تبادل نظرات کارشناسی در مورد روابط متقابل کشورهای آسیای مرکزی با کل “کمربند” کشورهایی بود که نمی توانند در فرآیندهای منطقه دخالت نداشته باشند. کشورهایی مانند ترکیه، هند، ایران، پاکستان، افغانستان، عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی خاورمیانه. در این نشست جایگاه و نقش کشورهای خاورمیانه و آسیای جنوبی در همکاریهای اقتصادی خارجی و پروژههای زیرساختی فرامرزی برای آسیای مرکزی نیز مورد ارزیابی قرار گرفت. اگرچه طبق نظر اغلب شرکت کنندگان این نشست، مسائل مربوط به افغانستان شایسته توجه ویژه و نشست جداگانهای است، اما موضوع افغانستان نیز در این تحلیل وضعیت مطرح گردید.
با وجود این که «مسئله ترکیه» قبلا به صورت جداگانه مورد تحلیل قرار گرفته است، در این نشست ارزیابیهای مربوط به ترکیه نیز ارائه شدند. کارشناسان همچنین به موضوع تأثیرات مخرب و مشکلات ایجاد شده در پی رقابت بازیگران غیرمنطقه ای در آسیای مرکزی و همچنین تغییرات ژئوپلیتیکی در حال وقوع در منطقه به طور کلی، توجهی ویژه داشتند.
آسیای مرکزی کریدورهای حمل و نقل جدیدی می سازد • به سمت جنوب
به گفته سلطان آکیمبیکاف، «پس از خروج آمریکاییها از افغانستان، این سؤال مطرح شد که آیا می توان یک کریدور حمل و نقل را به سمت جنوب ساخت؟ این کار چه زمانی انجام خواهد شد؟ ازبکستان، ترکمنستان و در واقع همه کشورهای منطقه طرفدار این پروژهها هستند. حتی هند که سال گذشته به شدت از طالبان انتقاد میکرد، در حال حاضر، در این مسیر محموله ارسال می کند.
با توجه به تعداد زیاد بازیگران علاقهمند، احتمال اجرای این پروژه بسیار زیاد است، اما این کار را چه کسی انجام خواهد داد؟ این پروژهها امکان دسترسی ازبکستان و ترکمنستان به بازارهای جدید بسیار مهم و همچنین به نزدیکترین بنادر دریایی را فراهم میآورند. واضح است که حمل محمولهها به سایر بنادر دورتر در اوراسیای بزرگ برای این کشورها چندان به صرفه نیست. از نظر اقتصادی، قزاقستان نیز ممکن است علاقهمند به اجرای این پروژه باشد، چرا که تمایل دارد در تقاطع مسیرهای تجاری اصلی در اوراسیا قرار بگیرد.»
- راه آهن چین – قرقیزستان – ازبکستان
مارس ساریف با اشاره به پروژه راه آهن چین- قرقیزستان- ازبکستان که در نهایت به اروپا راه دارد، گفت: «مسئله مسیر این راه آهن قبلا حل شده است. مسیر این راه آهن از کاشغر از طریق گردنه تورگارت و دره آرپا به کازارمان خواهد رسید و در آنجا (با تغییر گیج راهآهن به فرمت شوروی) به ازبکستان خواهد رفت. تا همین اواخر هنوز فکر می کردم که ساخت این راه آهن نفوذ چین را افزایش می دهد … همچنین تصور من این بود که ممکن است نوعی مخالفت – مثلا پروژهای برضد آن از سوی ترکیه و پروژه توران- وجود داشته باشد. اما از آنجا که این مسیر برای غرب نیز مفید است، مخالفتی با آن مشاهده نمیشود. حتی اگر نفوذ چین از این طریق گسترش یابد، منفعت غرب در عدم مخالفت با راه آهن فرا قاره ای است. اگر چین این خط آهن را بسازد، تقویت حضور چین در منطقه به طور ناگزیر باید به درگیری با روسیه در آینده منجر شود که این به نفع غرب خواهد بود.» • پاکستان جدی است
بختیار ارگاشف معتقد است که هم از نظر پروژههای حمل و نقل ترانس افغانی و هم به طور کلی از نظر ورود بازیگران خارجی به منطقه، باید به پاکستان که به طور جدی قصد ورود به آسیای مرکزی را داشته و همچنین پتانسیل و امکانات لازم را نیز برای این کار در اختیار دارد، توجه ویژه شود. اکنون دولت پاکستان تغییر کرده و نسبت به ساخت راه آهن ترانس افغان در مسیر مزار شریف-کابل-پیشاور بی تفاوت تر شده است. اما اگر عمران خان دوباره برگردد، این ایده دوباره احیا خواهد شد. در هر صورت من فکر می کنم که این راه آهن ساخته خواهد شد، چرا که از نظر استراتژیک حائز اهمیت است …
اما مسئله اصلی این است که اولویتهای ما چیست و چه چیزی برای ما مهم تر است. من همیشه به این واقعیت اشاره میکنم که ابتدا راه آهن چین-قرقیزستان-ازبکستان و سپس مسیر جنوبی برای ما حائز اهمیت هستند. اما در عین حال، پس از دسترسی به چابهار ایران، راه آهن ترانس افغانی باید گزینه بعدی باشد. زیرا ایران افغانستان نیست، ایران یک کشور جدی است که میتواند در زمینه بازسازی راهآهنها و برقرسانی سرمایهگذاری کند.»
البته سلطان آکیمبیکاف در مورد مسیر حمل و نقل به سمت ایران خاطرنشان کرد: «… اما در آنجا مشکلات لجستیکی وجود دارد، که باعث شده ظرفیت این مسیر بسیار کم باشد. به عنوان مثال، قسمتی از مسیر که از ترکمنستان عبور میکند، متأسفانه ظرفیت کافی برای محمولههای بیشتر را ندارد. بنابراین، لازم است که به طور جدی در زمینه سازماندهی حمل و نقل سرمایه گذاری شود و همچنین شرایط کنترل ایستهای بازرسی مورد تجدید نظر قرار بگیرد».
بختیار ارگاشف در ادامه گفت: «با توجه به پتانسیل پاکستان، در صورتی که حامیان اجرای پروژه کریدور ریلی ترانس-افغان به دولت پاکستان بازگردند، یک پیشرفت بسیار جدی در این پروژه رخ خواهد داد. در حال حاضر، حجم قابل توجه حمل و نقل جاده ای از پاکستان (از طریق افغانستان) به ازبکستان نشان می دهد که پتانسیل مشارکت اقتصادی آینده بین پاکستان و ازبکستان و همچنین بین پاکستان و کشورهای آسیای مرکزی چقدر زیاد است».
• ترکیه حضور خود را در آسیای مرکزی تقویت می کند
بختیار ارگاشف همچنین با اشاره به پویایی تغییرات در حال وقوع گفت: «در پایان سال 2021، ترکیه پس از روسیه و چین سومین کشور از نظر سرمایه گذاری خارجی در ازبکستان بود. بر اساس آمار نیمه اول سال 2022، ترکیه از چین پیشی گرفته و اکنون پس از روسیه دومین سرمایه گذار در ازبکستان است. این در حالی است که تا سال 2017 حتی در بین ده سرمایه گذار برتر نیز قرار نداشت. تا پایان سال 2022، ترکیه چهارمین شریک تجاری خارجی ازبکستان پس از روسیه، چین و قزاقستان خواهد بود… به نظر من، روند تقویت و افزایش حضور ترکیه در اقتصاد منطقه ادامه خواهد داشت که این امر چندین سوال دیگر را ایجاد می کند. به عنوان مثال این سوال بوجود میآید که ایران و پاکستان چقدر در این روند فعال خواهند بود؟».
در ادامه الکساندر کنیازف این سوال را مطرح کرد که آیا عربستان در این لیست قرار ندارد؟ بختیار ارگاشف امکانات عربستان سعودی را چندان عالی ارزیابی نکرده و میگوید: «امکانات سرمایه گذاری عربستان چندان تعریفی ندارد. حتی سرمایه گذاریهای امارات بیشتر از عربستان سعودی است. صادقانه بگویم، من واقعا نمی فهمم که چرا شما روی عربستان سعودی تمرکز می کنید. حتی امارات بیشتر از عربستان سعودی در اقتصاد ازبکستان سرمایه گذاری کرده است. بنابراین، من فکر نمیکنم که در آینده نیز عربستان سرمایه گذاریهای قابل توجهی انجام دهد و جایگاه مهمی را در میان سرمایه گذاران به خود اختصاص دهد».
• بلاروس – به سمت شرق
یوری شوتسوف با اشاره به اینکه نباید سایر زمینههای همکاری فرامنطقهای را نیز فراموش کرد، گفت: «عامل بلاروس بین موارد مورد بررسی ما برای منطقه چندان مهم نیست، اما وجود دارد و تقویت خواهد شد. بلاروس در حال بیرون رانده شدن از اروپا بوده و بنابراین استراتژی بلندمدت روابطش با آسیا که در آن تاکید زیادی بر موقعیت ترانزیتی بلاروس شده است، دیگر کارایی ندارد. در حال حاضر، ترانزیت در امتداد “جاده ابریشم بزرگ جدید” و سایر ارتباطات ادامه داشته و مسدود نیست، اما مشخص است که بسیار آسیب پذیر است.
بلاروس در حال تدوین استراتژی جدیدی برای حضور در شرق در چارچوب سیاست مشترک «چرخش به سمت شرق» است. به نظر من، این استراتژی جدید حضور در آسیای مرکزی، به این صورت خواهد بود: بلاروس به طور مستقیم وارد هیچ حوزه سیاسی و بویژه ایدئولوژیکی در منطقه آسیای مرکزی نخواهد شد. این مسائل در مسکو حل خواهد شد و بلاروس خود را با این سیاست تطبیق خواهد داد. به دلیل ملاحظات ترانزیتی و حمل و نقل، ایجاد تعامل تجاری مناسب با این منطقه برای بلاروس بسیار دشوار است. بنابراین، این کشور بر همکاری در حوزه سرمایه گذاری تمرکز خواهد کرد.
با توجه به شرایط نظام سیاسی و ساختار اقتصادی بلاروس که شرکتهای بزرگ صادرات محور بر آن تسلط دارند، این حضور لزوما مستلزم یافتن پروژههای مهم استراتژیک برای کشورهایی است که قصد سرمایهگذاری در آنها را دارد. تصور من این است که این پروژهها به تدریج یافت میشوند. در حال حاضر، بلاروس در حال رسمی کردن عضویت کامل خود در سازمان همکاری شانگهای و غیره است. هدف من از مطرح کردن موضوع چرخش به سمت شرق، یافتن پاسخی برای این سوال است که در صورت رشد نفوذ روسیه و بلاروس، آیا فضای رقابت شدیدتر با “کمربند” کشورهایی که نامشان در این نشست آورده شده، بوجود نخواهد آمد؟».
• رقابت در آسیای مرکزی
بختیار ارگاشف در ادامه گفتوگو درباره رقابت در منطقه خاطرنشان کرد: «میتوان گفت که در حال حاضر، دو کشور تحریمشده ایران و روسیه شروع به همکاری کردهاند، با این حال، ایران در بسیاری از زمینهها رقیب سرسختی خواهد بود و هم با چین و هم با روسیه رقابت خواهد کرد. اگر پاکستان با پتانسیل اقتصادی نسبتا بالای خود وارد آسیای مرکزی شود، رقیب همه کشورها – چین، ترکیه، روسیه و ایران – خواهد بود. اگرچه نباید فراموش کرد که پاکستان و چین یکدیگر را “دوستان راهبردی و متحدان همیشگی” مینامند. با این حال، این امر مانع رقابت شدید تجارت چینی- پاکستانی در آسیای مرکزی نمیشود…»
الکساندر کنیازف اظهار داشت: «به اعتقاد من، «چرخش به سمت شرق» بهزودی معنادارتر از آنچه اکنون است خواهد شد. این چرخش نمیتواند صرفا مربوط به فروش منابع به چین و خرید کالاهای چینی باشد. این چرخش تا حد زیادی “به سمت جنوب” هم صورت میگیرد – در این سمت، ترکیه (با دسترسی به کشورهای خاورمیانه و آفریقا) و کریدور “شمال-جنوب” به سمت ایران وجود دارد. در حال حاضر، علاقه روسیه به پروژه راه آهن ترانس افغان در حال افزایش است. به نظر من، این همان مسیری است که توسعه خواهد یافت، چرا که در هر صورت دسترسی گسترده به بازارهای خارجی برای روسیه ضروری است. آسیای مرکزی فضایی برای ایجاد این روابط و همچنین فضایی است که در موقعیتهای جدید، فرصتهای جدید زیادی را برای خود کشورهای منطقه نیز به همراه دارد.»
• ایران روابط خود را با آسیای مرکزی توسعه می دهد
گیورگی ماچیتیدزه در صحبتهای خود به طور مشخص به موضوع ایران پرداخت و خاطرنشان کرد: «کشورهای آسیای مرکزی و ایران علاقهمند به توسعه روابط متقابل هستند. در این راستا، به عنوان مثال ایران طرح ایجاد شبکه ریلی مشترک را با کشورهای آسیای مرکزی اجرا می کند، زیرا همه آنها نیازمند دسترسی به اقیانوسها از طریق بندرعباس و چابهار هستند. علاوه بر این، در حال حاضر، راه آهن ترکمنستان به ایران (راه آهن تجن – سرخس – مشهد) فعال است. بنادر ایرانی امکان ورود کالاهای هندی را به آسیای مرکزی فراهم میآورند که این یک نکته بسیار مهم است. حمل و نقل کانتینری از قزاقستان به ترکیه نیز از طریق ترکمنستان و ایران صورت میگیرد. همچنین کریدور حمل و نقل جاده ای ایران – افغانستان – تاجیکستان – قرقیزستان نیز فعال است.» • روسیه در آسیای مرکزی – ارزیابی پروژههای حمل و نقل
ماچیتیدزه ادامه داد: «از دیدگاه من، واضح است که با توجه به فشار تحریمها بر روسیه، امکان کاهش حضور مسکو در اقتصاد کشورهای آسیای مرکزی وجود دارد. این منطقه در تلاش است دایره شرکای تجاری خارجی خود را در زمینههای مختلف گسترش داده و مسیرهای تجاری خود را متنوع سازد. طبیعتا این امر باز هم ممکن است به کاهش حضور روسیه در آسیای مرکزی منجر شود. به عنوان مثال، ایجاد یک شبکه راه آهن واحد بین ایران و کشورهای آسیای مرکزی ممکن است پیامدهای مبهمی برای روسیه داشته باشد. همچنین، اجرای یک پروژه ریلی با گیج اروپایی ممکن است به جمهوری های آسیای مرکزی کمک کند تا هم از نظر ترانزیتی-فناوری و هم از نظر تجاری-اقتصادی از روسیه جدا شوند. البته تا زمانی که امنیت اجرای این پروژهها در افغانستان تامین نشود، فقط می توان به صورت مشروط در مورد این کشور صحبت کرد».
الکساندر کنیازف در رابطه با استانداردهای ریلی اظهار داشت: «تصویب فرمت شوروی (فرمت مشترک با ازبکستان) برای گیج راه آهن ترانس افغان را میتوان یک پیروزی قطعی هم برای ازبکستان و هم برای روسیه دانست. ازبکستان دارای یک شبکه ریلی بسیار پیشرفته است، این پیشرفت در سایر کشورهای منطقه کمتر است، اما فرمت شوروی برای گیج راه آهن در همه جا اعمال می شود. بنابراین، کشورهای منطقه در صورت امکان از این فرمت خاص دفاع خواهند کرد».
از سوی دیگر، الکساندر کنیازف با نگاه بدبینانه نسبت به حضور روسیه در منطقه موافق نبوده و میگوید: «از ماه آگوست، بخش شرقی کریدور “شمال-جنوب” – از روسیه از طریق قزاقستان و ترکمنستان تا ایران و در نهایت تا بمبئی – فعالیت خود را آغاز کرده است. از دیدگاه من، طرف روسی در این مسیر به فعالیت خود ادامه خواهد داد.
چند ماه است که گازپروم با طرف ترکمنستانی مذاکره می کند و گمانه زنیهایی نیز مبنی بر مشارکت روسیه در ساخت خط لوله گاز تاپی برای صدور گاز خود به بازارهای جنوب آسیا از طریق کشورهای آسیای مرکزی وجود دارد. نکته دیگر این است که اگر خط لوله گاز تاپی شروع به کار کند، رقابت با ایران به طور عینی به وجود می آید. بنابراین، باید به دنبال فرصتهایی برای مشارکت طرف ایرانی در این پروژه نیز بود.
من قبلا چندین مطلب در مورد خط آهن ترانس افغان نوشته ام: برای کاهش رقابت پذیری این پروژه با ایران، راه آهن ترانس افغان باید در حوزه منافع این کشور قرار گیرد. به عنوان مثال این راه آهن نباید از سالنگ که اتفاقا از نظر فنی بسیار دشوار است عبور کند، بلکه باید به سمت بامیان و دایکندی که ایرانیها نیز با کمال میل به آنجا خواهند آمد، هدایت شود».
• ایران چه مزیتی برای آسیای مرکزی دارد؟
بختیار ارگاشف با بازگشت به موضوع رقابت بالقوه اظهار داشت: «من بحثهای بسیار جدی هم در ازبکستان و هم با همکاران خارجی درباره ایران و ترکیه انجام دادهام… به نظر من، حرکت ایران به سمت آسیای مرکزی تازه شروع شده است و ایران آماده همکاری در حوزه نظامی-فنی است. به عنوان مثال، در ترکیه خط تولید پهپاد به بیرقدارها محدود می شود که در آنها 80 تا 90 درصد قطعات وارداتی به کار رفته است، در حالی که در ایران خط تولید پهپادها بسیار گستردهتر است و تولید آنها تا حد زیادی داخلی است. ایران یکی از پیشتازان حوزه فناوری نانو است.
ایران هنوز به طور جدی وارد آسیای مرکزی نشده است، اما ما شاهد فعالیت روز افزون شرکتهای ایرانی و همچنین شاهد رنسانس جدی در روابط تجاری بین ازبکستان و ایران و بین قزاقستان- ایران خواهیم بود. بنابراین، این دیدگاه که ترکیه روسیه، ایران و چین را از منطقه بیرون خواهد کرد، یک اشتباه بزرگ است. باید همه قدرت های منطقه – پاکستان، ایران و ترکیه – را در این زمینه در نظر گرفت».
به عقیده گیورگی ماچیتیدزه، ایران از طریق ترانزیت، به بازارهای داخلی کشورهای آسیای مرکزی دسترسی پیدا می کند. علاقه ایران به ایجاد یک منطقه آزاد تجاری با اوراسیا که اتفاقا یک توافقنامه تجارت ترجیحی نیز بین آنها منعقد شده است (این توافقنامه امکان دسترسی به بازاری نزدیک به 200 میلیون نفر را برای ایران فراهم میآورد) به همین دلیل است.
ماچیتیدزه ادامه داد: «ایران برای همکاری در حوزههای بشردوستانه نیز اهمیت زیادی قائل بوده و در این راستا توجه ویژه ای به “منطقه فارسی زبان” – جایی که تاجیکستان نقشی کلیدی را در آن ایفا می کند – دارد. از آنجا که ایران نمی تواند از نظر اقتصادی به طور مستقیم با روسیه و چین رقابت کند، استراتژی خود را طوری طراحی کرده است که در آن نفوذ فرهنگی نقشی مستقل و مجزا از عامل سیاسی و اقتصادی را ایفا می کند.
جمهوریهای آسیای مرکزی ضمن حفظ روابط با ایران، نقش منفی عامل اسلامی را نیز در زندگی سیاسی خود فراموش نمی کنند. اگرچه اکثر جنبشهای اسلامگرا که کشورهای آسیای مرکزی را تهدید میکنند، گروههای تندرو سنی هستند که با ایدئولوژی شیعی ایران مخالفند اما در هر صورت، میتوان فرض کرد که فضای مذهبی در آسیای مرکزی به اندازه عراق یا بحرین برای نفوذ ایران مساعد نیست.
البته همکاری ایران با کشورهای آسیای مرکزی در حوزه امنیت از نگرانیهای مربوط به افغانستان ناشی میشود اما کشورهای آسیای مرکزی نسبت به طالبان مواضع متفاوتی دارند: به عنوان مثال، چهار کشور آسیای مرکزی معتقدند که علی رغم اینکه طالبان مشروعیت بین المللی ندارد، باید با آن همکاری کرد، اما تاجیکستان یک موضع تند ضد طالبان را اتخاذ کرده است. بر این اساس، تاجیکستان سعی دارد هم روسیه و هم ایران را در مبارزه با طالبان مشارکت دهد. در عین حال، تاجیکستان ضمن انتقاد از طالبان، با «جبهه مقاومت ملی» افغانستان همکاری میکند و از آنجا که به اعتقاد تاجیکها، روسیه به عنوان ضامن سنتی امنیت تاجیکستان تا حدودی در اوکراین مشغول است، دوشنبه تا حدودی از نظر امنیت خود روی تهران حساب می کند.
در عین حال دوشنبه بر این باور است که ایران شریک روسیه نیز است، بنابراین این همکاری باعث نگرانی یا ترس در مسکو نخواهد شد. تهران سعی دارد نه تنها در آسیای مرکزی، بلکه در افغانستان بسیار محتاط باشد. ایران میداند که بدون تعامل با بازیگران اصلی مانند روسیه و چین در زمینه مبارزه با تروریسم، تثبیت وضعیت منطقه غیرممکن خواهد بود.»
• “طالبان” دولتهای آسیای مرکزی را نگران میکند…
ماچیتیدزه با تأکید بر اینکه موضوع افغانستان برای کشورهای آسیای مرکزی یک موضوع خاص بوده و هست، موافقت خود را با دیدگاه الکساندر کنیازف مبنی بر ضرورت کمک به طالبان برای احیای ثبات اعلام کرد.
در ادامه ولادیمیر پلاستون اظهار داشت: «طالبان افغانستان را اشغال نکردهاست، آن گروه فقط برگشته است. فراموش نکنیم که دولت افغانستان را همان کسانی سازماندهی کردند که ما آنها را طالبان می نامیم، به همین دلیل است که آن را پس نمیدهند. آنها همچنان در رأس دولت بوده و خواهند بود. “جنبش طالبان” یک سازمان نظامی- سیاسی متشکل از پشتونهای افغان – نمایندگان ملت افغانستان – است.
جنبش طالبان در اولین مرحله فعالیت خود برای بازگشت پشتونها به قدرت در تمام ساختارهای حکومتی این کشور مبارزه کرد. در مرحله دوم هدف اصلی آن رهایی کشور از دست مهاجمان خارجی بود. در همین سالها بود که دیگر گروههای مسلح غیر پشتون به طالبان پیوستند. جنبش طالبان، آنها را پذیرفت، اما قصد نداشت پس از پیروزی قدرت را با آنها تقسیم کند. بنابراین به نظر میرسد مذاکره با پشتونها ضروری است، در غیر این صورت به طور کلی هیچ راه آهن و جادهای وجود نخواهد داشت. با عبور از سرزمینی که توسط پشتون ها اشغال شده است، یعنی جنوب هندوکش، باید با هر قبیله به طور جداگانه مذاکره کرد، در غیر این صورت این راه آهن ساخته نخواهد شد، زیرا هر قبیله باید برای این کار پول اختصاص دهد. این هم بستگی به این دارد که حکومت مرکزی افغانستان چگونه رفتار کند، اگر نتواند با قبایل خود به توافق برسد، کار، بسیار دشوار خواهد بود. چین، آسیای مرکزی، روسیه، همه در درجه اول به تامین امنیت علاقهمند هستند…».
• آیا حمله ای از افغانستان به آسیای مرکزی صورت خواهد گرفت؟
مارس ساریف دیدگاه دیگری دارد: « احتمال حمله گروههای خرابکار از افغانستان در فصل بهار بسیار زیاد است. افغانستان دوباره در حال تبدیل شدن به کشوری است که می توان از آن انتظار هر چیزی را داشت. ذهنیت «ملاهای خشن» (اشاره به طالبان) که به قدرت رسیدهاند کاملا متفاوت است.
بر اساس برخی گزارشها، سران طالبان هفتهای 60 تا 80 میلیون دلار از ایالات متحده آمریکا دریافت میکنند و اکنون یکی از ثروتمندترین افراد در آسیا هستند. بنابراین، از جنبش طالبان هر چیزی می توان انتظار داشت. من باور ندارم که یک نوع تهاجم گسترده توسط خودِ طالبان صورت گیرد، اما جنبشهای حاشیه ای زیادی مانند جنبش حقانی که نزدیک به القاعده است و همچنین داعش در آنجا وجود دارند. از وزیرستان هم گروههای «جنبش اسلامی ترکستان شرقی» به سمت شمال حرکت می کنند …
با توجه به اینکه طالبان بسیار به پول غرب وابسته شدهاند، در بهار سال آینده هر چیزی قابل انتظار است. من فکر میکنم که این رویکرد اشتباه است که ما می خواهیم طالبان را به عنوان افرادی معرفی کنیم که میتوانیم با آنها مذاکره کنیم، زیرا آنها ذهنیت متفاوتی دارند. »
• آیا باید به طالبان کمک کنیم؟
الکساندر کنیازف دیدگاه کاملا متفاوتی دارد: «جنبش طالبان مدتهاست که وجود دارد. حامیان جنبش طالبان بسیار بیشتر از حامیان اشرف غنی هستند. بیشتر این حامیان را روستاییان (اکثریت قریب به اتفاق جمعیت افغانستان روستایی هستند) تشکیل میدهند. قدرت طالبان در حال حاضر پایدارتر از قبل بوده و خواهد بود. ما باید به طالبان در مبارزه با داعش و سایر گروههای مشابه کمک کنیم (به عنوان مثال، از طریق ساختار منطقه ای ضد تروریستی سازمان همکاری شانگهای)».
• رابطه طالبان با پاکستان و چین چگونه است؟
گیورگی ماچیتیدزه در ادامه با اشاره به اینکه جنبش طالبان شامل تعداد زیادی از گروههای قومی مختلف میشود، گفت: «طالبان در حال حاضر نگران سیاست پاکستان هستند. باید گفت که آنها در حال حاضر یک سیاست نسبتا مستقل را از پاکستانی که در بیست سال گذشته به آنها کمک کرده است، دنبال می کنند ».
بختیار ارگاشف معتقد است که “طالبان” تا حد زیادی به چین وابسته هستند و رویدادهای 15 آگوست سال 2021_روی کار آمدن طالبان_ نیز تا حد زیادی با پول چین که به طور جدی با طالبان کار میکرد و توانست آمریکایی ها را با دستان خود بیرون کند، صورت گرفت. در مسائل امنیتی آسیای مرکزی، باید این واقعیت را در نظر گرفت که نه روسیه و نه چین علاقه ای به بی ثباتی ندارند.
• خاورمیانه، پاکستان و اسلام
سلطان آکیمبیکاف در مورد تاثیرات خارجی بر آسیای مرکزی معتقد است: «یک جنبه مهم دیگر وجود دارد: تعامل ما با جهان اسلام نسبتا جدید است و قبل از آن به مدت 70 سال از اسلام و همه روندهایی که در اسلام رخ داده است دور بودیم. همه ما از لحاظ مذهبی در وضعیت “تابولا راسا” (لوح سفید) قرار گرفتهایم .(یعنی مردم منطقه فاقد سابقه ذهنی مناسب نسبت به اسلام هستند و هر چیزی را ممکن است به عنوان اسلام بپذیرند- مطالعات شرق). این امر به گسترش یک ایدئولوژی غیرمعمول برای این منطقه منجر شده است. در ازبکستان میتوان در مورد احیای قالبهای سنتیتر صحبت کرد، اما در قزاقستان و قرقیزستان (بخصوص قزاقستان) سلفیت و سایر گروههای مذهبی که برای منطقه بیگانه هستند وجود دارند.
ما ممکن است در آینده با مشکل بزرگی مواجه شویم، زیرا جنبش طالبان از جنبش دیوبندی نشات گرفته است. از آنجا که در منطقه ما هرگز جنبش دیوبندی وجود نداشته است، این برای ما یک پدیده جدید خواهد بود. در حال حاضر، اطلاعاتی وجود دارد مبنی بر اینکه در شمال افغانستان چندین مدرسه براساس الگوی مدارس شمال غربی پاکستان در حال ساخت هستند که شهروندان آسیای مرکزی را استخدام میکنند. اینها همان ساختارهای دیوبندی هستند که رویکردی کاملا غیرکلاسیک نسبت به آموزشهای اسلامی دارند.»
• قرقیزستان و اسلام رادیکال
مارس ساریف ضمن اشاره به فعالیتهای اخیر امارات در حوزه اقتصادی در آسیای مرکزی، معتقد به “نفوذ بسیار قوی خاورمیانه” در منطقه نیست و میافزاید: «امارات، عربستان سعودی و غیره علاقهمند به نفوذ در قرقیزستان هستند. غرب نیز به این موضوع علاقه دارد، زیرا این امر یک تهدید بالقوه بزرگ را – تحت عنوان مولفه مذهبی رادیکال – بدنبال دارد. در ازبکستان، مذهب حنفی تسلط داشته و مقامها همه رویدادها را تحت کنترل دارند. این در حالیست که وضعیت مذهبی در قرقیزستان از بسیاری جهات رادیکال بوده و جنبشهای رادیکالی مانند جماعت تبلیغی در آن فعالیت دارند. این جنبشها در قزاقستان نیز پیشینههایی داشته اند. به نظر من، این موضوع در آینده بر سیاست این کشورها تاثیر خواهد گذاشت.
مقامهای مذهبی قرقیزستان به کمکهای مالی خاورمیانه وابسته هستند. اما در مورد ایران باید گفت که این کشور وجهه خوبی در قرقیزستان دارد. به عنوان مثال، دفتر نمایندگی خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در قرقیزستان وجود دارد. اما من در اینجا هیچ فعالیت مذهبی نمی بینم. من فکر می کنم که ایران صرفا سعی دارد قرقیزستان را از کانون توجه خود دور نکند…
• نفوذ ایدئولوژیک ترکیه و پاکستان در آسیای مرکزی
سلطان آکیمبیکاف ادامه داد: «البته ترکیه نفوذی بسیار قوی در کشورهای منطقه دارد. این نفوذ ماهیت ایدئولوژیک داشته که به ایدههای “اخوان المسلمین” نزدیک است. این نفوذ قویتر از مثلا نفوذ عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی است. اگرچه آنها نیز تلاشهای بسیار زیادی انجام می دهند که با تقویت نقش جریانهای سلفی و وهابی نیز همراه بوده است. نکته حائز اهمیت این است که این نفوذ یک نفوذ ژئوپلیتیکی نیست، زیرا بعید است که کشورهای حوزه خلیج فارس بتوانند بر اوضاع منطقه تأثیر جدی بگذارند، اما مولفه ایدئولوژیکی قطعا وجود دارد. به هر حال، در کشورهای ما، ساخت مساجد جدید بر اساس قالبهای ترکی و خاورمیانهای اغاز شده است …
البته باید پاکستان را نیز در این زمینه مورد توجه قرار داد. تمایل این کشور برای ایجاد کریدور به سمت شمال کاملا مشخص بوده و یک اولویت مطلق برای آن است. اما پاکستان مؤلفه ایدئولوژیک خود را نیز دارد که ما هنوز با آن آشنا نیستیم. این مولفه توسط سازمان ها و جنبش هایی مانند “جمعیت علمای اسلام”، “بریلویها” و غیره معرفی می شود. به نظر می رسد که ما با یک عامل ژئوپلیتیکی پاکستانی نیز مواجه هستیم».
آکیمبیکاف افزود: «البته باید به یک نکته مهم اشاره کنم. تا زمانی که در کشورهای منطقه یک حکومت مرکزی قوی وجود دارد، این عامل به یک مشکل ایدئولوژیک گسترده تبدیل نمیشود، زیرا هیچ فضای آزادی وجود ندارد که این جنبشها اشغال کنند. اما به محض اینکه سیستم حکومت مرکزی در جایی ضعیف شود، چنین فرصتهایی پیش می آید».
• قرقیزستان به عنوان میدان آزمایش ایده های رادیکال
به گفته الکساندر کنیازف، جماعت تبلیغی یک جنبش مذهبی است که از برخی از کشورهای “کمربند” مورد بررسی – پاکستان، هند و بنگلادش – ریشه گرفته است. به طور کلی، قرقیزستان بیشتر از سایر کشورهای منطقه تحت تاثیر این جنبش بوده و یک میدان آزمایش برای ایدههای آن است.
به عنوان مثال، در دوران ریاست جمهوری سارونبای ژئنبیک اف تشکلهای مذهبی عربستان بویژه در جنوب قرقیزستان تقویت شدند. در حکومت فعلی نیز مواضع ترکیه، که هم در حوزه تجارت و هم از بُعد مذهبی منافع خاص خود را دارد، بهبود یافته است. اکنون رقابت نهفته ای برای نفوذ در حوزه مذهبی بین بنیادها و سازمانهای ترکی و سعودی وجود دارد.
در تاجیکستان نیز فضای رقابتی وجود دارد. در شمال تاجیکستان در منطقه سغد، حزب التحریر و در جنوب هم جنبشهای سلفی مرتبط با بنیادهای عربی بیشترین تسلط را دارند.
مارس ساریف نیز در این خصوص افزود: به نظر من، قرقیزستان نوعی میدان آزمایش است که در آن ساختارهای فکری مختلف مورد آزمایش قرار میگیرند. • پیش به سوی آینده
سلطان آکیمبیکاف در جمع بندی نتایج این بحث گفت: «تعامل با جهان اسلام قطعا مسئله اصلی ماست، زیرا این موضوع یک نقطه اتصال است که منافع قدرتهایی مانند چین، روسیه، آمریکا و قدرتهای منطقه ای _که از نظر ژئوپلیتیکی همچنان نقش اصلی را در آسیای مرکزی ایفا میکنند_ را به هم نزدیک میکند. علاقه آنها به منطقه تنها معطوف به افغانستان نبوده، بلکه آسیای مرکزی نیز مورد توجه آنها قرار دارد. البته به نظر من لازم است که این تعاملات را به چندین سطح و زیرسطح تقسیم کنیم، زیرا در این تعامل موارد زیادی وجود دارد که هم شامل اقتصاد کلان، هم ژئواکونومیک، هم ژئوپلیتیک، هم ایدئولوژی و غیره میشود.
• آینده آسیای مرکزی و درگیری در اوکراین
به گفته مارس ساریف، ممکن است در آینده در نتیجه تعامل با بازیگران خارجی، موقعیتهای درگیری و تضاد منافع ایجاد شود. به طور کلی، قرقیزستان و در واقع همه جمهوریهای آسیای مرکزی، هنوز به دنبال این هستند که ببینند عملیات نظامی ویژه در اوکراین چگونه حل خواهد شد؟ تا فصل بهار، باید یک تحول رخ دهد: اما در کدام جهت؟ متأسفانه موضع کشورهای آسیای مرکزی نیز به این امر بستگی دارد. بنابراین، اگرچه عجیب به نظر میرسد، اما سرنوشت نه تنها اوکراین و روسیه، بلکه سرنوشت آسیای مرکزی نیز در جبهه اوکراین-روسیه تعیین میشود.
بختیار ارگاشف ضمن مخالفت با این دیدگاه معتقد است: «من با این دیدگاه که خیلی چیزها به نتایج عملیات نظامی ویژه یا جنگی که اکنون در اوکراین در جریان است بستگی دارد، مخالفم. در واقع، همه کشورهای آسیای مرکزی روسیه و چین را به عنوان شرکای اصلی تجارت خارجی خود حفظ خواهند کرد: در یک جا چین و در جای دیگر روسیه رتبه اول را دارد. آنها ممکن است جای خود را با یکدیگر عوض کنند اما همه کشورهای آسیای مرکزی این دو شریک مهم را حفظ خواهند کرد.
من مطمئن هستم که روابط اقتصادی تغییر چندانی نخواهد کرد. روند همکاری اقتصادی فعال بین روسیه و کشورهای آسیای مرکزی از دیروز شروع نشده که اکنون به راحتی پایان یابد.
صرف نظر از نتایج عملیات نظامی ویژه، هیچ کس نمی تواند با یک تلنگر، شرکای تجاری خارجی خود را با میلیاردها دلار عوض کند. ایده کریدور ریلی ترانس افغان از سال 2018 _یعنی قبل از عملیات نظامی ویژه در اوکراین_ توسط ازبکستان مطرح شده است و بنابراین، صرف نظر از این عملیات ویژه نظامی، اجرایی خواهد شد و بلاروس هم به این موضوع علاقهمند خواهد بود. نفوذ ترکیه، ایران یا پاکستان هم مدتها قبل از عملیات نظامی ویژه آغاز شده است.»
با این وجود مارس ساریف مجددا اظهار داشت: «حال و هوای قزاقستان و قرقیزستان با حال و هوای ازبکستان متفاوت است. اما به طور کلی، همه چیز طراحی شده است و هر کسی که پروژههای قوی تری (از لحاظ روش شناختی) داشته باشد برنده خواهد شد. چرا من روی درگیری روسیه-اوکراین متمرکز شدهام؟ زیرا این درگیری بسیار تاثیرگذار است. من میدانم که ازبکستان در این راستا با ثبات تر است، اما مطمئن هستم که وضعیت قزاقستان و قرقیزستان بسته به نتیجه این درگیری تغییر خواهد کرد».
• سه موضوع که آینده آسیای مرکزی را شکل می دهد
بختیار ارگاشف نتایج نهایی بحث را به این صورت خلاصه کرد: «3 مسئله اصلی وجود دارد که برای کل آسیای مرکزی مهم است: 1. حمل و نقل و ارتباطات؛ 2. انرژی که به شدت با مسائل آبی مرتبط است؛ 3. اکولوژی. این سه حوزه تعیین خواهند کرد که اقتصادهای آسیای مرکزی به کدام سمت خواهند رفت و بیشترین توجه نیروهای خارجی – هم مراکز جهانی قدرت و هم قدرت های منطقه ای – در کجا متمرکز خواهد شد.
هرکس بتواند با کشورهای آسیای مرکزی تا حد زیادی در این حوزهها همکاری کند، بیشترین حضور را در منطقه خواهد داشت. به عنوان مثال، چین با ارائه پروژههای حمل و نقل فرصتهای بیشتری برای حضور در منطقه دارد. روسیه هم بیشتر در بخش انرژی حضور دارد (تنها روسیه است که منابع لازم را برای حل مسائل زیست محیطی و آبی در اختیار دارد).
به نظر من، تضاد منافع و درگیریها در آسیای مرکزی در حال افزایش است. تعدد پروژههای حمل و نقل-ارتباطی و ترانزیتی و پروژههای جدید دیگری که مطرح شدهاند، یکی از شاخصهای افزایش رقابت در منطقه آسیای مرکزی هستند.